نگاهی به تفسیر ادبی عرفانی قرآن مجید (578 )
ســوره 3 : آل عمران ( مدنی ـ 200 آیه دارد ـ جزء سوم ـ صفحه 50 )
( قسمت هفتـــاد و دوم ـ آخرین قسمت آل عمران )
روشنـائی قلـب ذاکـران
( جزء چهارم صفحه 76 )
بِســـمِ اللّهِ الـرَّحمــنِ الــرَّحیــم
200 ـ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اصْبِرُواْ وَ صَابِرُواْ وَ رَابِطُواْ
وَاتَّقُواْ اللّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ
تفسیر لفظی :
ای کسانی که ایمان آورده اید ، شکیبائی کنید در راه انجام احکام شرع ، و شکیبائی کنید در راه جهاد و جنگ با مشرکان ،
و اسب های سواره ی لشکر مسلمانان را آماده در سرحدات نگه دارید ، تا آزار کافران را باز دارید ،
و از خشم خداوند بپرهیزید ، و تقوی پیشه کنید تا جاوید و رستگار آئید .
کاروان اسرای اهل بیت (ع) در مسیر کربلا تا شام است
... و نهضت ادامه دارد ...
تفسیر ادبی و عرفانی :
این بار مرهمی دیگر و نواختی دیگر است !
نــــدا ، نـــــدای فضیلت ،
خطاب ، خطاب کـــرامت ،
و رهی را گواهی دادن به ایمان و طاعت ،
یکی خطاب به نفس است ،
دیگری خطاب به دل ،
و سومی خطاب به جان ،
نفس را می گوید بر خدمت و طاعت صبر کن ،
دل را می گوید بر بلا و سختی شکیبا باش ،
جان را می گوید با سوزِ شوق و درد بســـاز و رابطه را استوار کن !
که گفته اند :
صبر عابدان در مقام خدمت بر امید ثواب است ،
صبـــر عارفــان در مقام حرمت بر آرزوی وصال است !
و صبـــر دوستـــــــداران و عاشقان در حال مشاهدت
در وقت تجلی است که :
دیــــــده در نظــــــاره نگـــــــــران ،
دل در دیــــــــده حیــــــــران ،
و جان از دست مِهـــر به فغــــــان است !
خــدایــــا ؛
همگان در فراق می سوزند و دوستــــدار در دیــــــدار !
چون دوست دیده ور گشت دوستــــــــدار را با شکیبائی چه کار ؟
وَاتَّقُواْ اللّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ
تقــــــــوی درختی است که بیــــخ ( ریشه ) آن در زمیــن وفــا ،
شاخ ( شاخه ) آن بر هــــــــــوای رضـــــــــا ،
آب آن از چشمه ی صفـــا ،
نه سرمـــــــای پشیمــــــانی به آن رسد ،
نه گـــرمـــــای سیــــــری ،
نه بــــــــاد دوری به آن آسیب رسانـــــد ،
نه آفــــــت پــــراکنــــــــــدگی !
میـــــوه آرد ، میــــوه ی پیـــــــروزی ،
و فلاح ابدی و صلاح سرمدی و نعیم باقی و مُلک جاودانی ،
این است حقیقتِ فَــــلاح و رستـــــــگاری ،
که پیغمبر (ص) فرمودند :
ای صاحب ایمــــان ؛
بر تــــــو بـــــاد به پرهیـــــــزکاری ،
که گرد آورنده ی همه ی نیکــــــــی هاست ،
و بر تـــــــــــــــو بـــــــــــاد به ذکـــــــــــر خــــــــــــدا ،
که روشنـــــــائی برای قلب همـــــه ی ذاکـــــران است .
گویند زندگی جوانمردان و دوستان حق به سـه چیـز است:
زندگی به ذکـر،
زندگی به معـرفت،
زنـدگی به وجـود ؛
زنـدگی ذکــر را ثمـره انس است،
زندگی معـرفت را فایده سکوت است،
و زنــدگی وجــود را نتیجـه فنــا است !
و این فنـا بـه حقیقت بقـاء است !
که تا از خود فـانـی نشوی به او بـاقی نشوی!
الهـــــی ؛
تو آنی که از احاطت اوهام بیرونی ،
و از ادراک عقـول مصونی،
نه محاط ظنونی،
نه مدرک عیونی،
کارسـاز هر مفتـونی
و شـادسـاز هـر محـزونی،
در حکـم بی چـرا،
و در ذات بی چنــــد،
و در صفـات بی چــونی!
نام تــو شنیـد بنــده دل داد به تو
چـون دید رخ تو بنده دل داد به تو!
الهـــــی ؛
ای گناهکاران را عــذر پـذیــر و افـتـادگان را دستگـیر،
در صنع بی نظیــر و در حکــم بی مشیــر،
در خـداونـدی بی شبیـه و در پادشاهی بی وزیـــر است.
ای خـداونــدی که فلک و ملک را نگاه دارنده توئی،
ای بـزرگی که از مــاه تا ماهی دارنــده تــوئی،
ای کریمی که دعا را نیوشنده ( شنونده) تـوئی،
و جفـا را پوشنــــده توئی،
ای لطیفی که عطا را دهنـده توئی
و خطـا را بـردارنـده تـوئی،
ای یکتــائی که درصفت جـلال و جمـال پاینــده تــوئی
عاصیان را شوینـده و طـالبان را جوینده تــــوئی .
عــذر مـــا را بپـــذیـــــر و از خطـــــاهای مــــــا درگـــذر .
پیوسته دلم دم از رضای تو زند
جان بر تن من نفس برای تو زند
گر بر سر خاک من گیـاهی روید
برگ و گل آن بوی وفـای تو زند
همه مشکلات و گرفتــــاری های ما
ناشی از غیبت طــــولانــــی مولایمــــــان
محبــوب دل هـــا و منجـــی انســان هـا
قائـم آل محمّـد (ص) حضرت امــام مهــدی (عج) است
پس برای تعجیل در فـرج مبارکشـان
دعـــــا کنیم
موضوع :